امسال هم مانند سالهای گذشته ماجرای پرتبوتاب «کنکور» فکر میلیونها نفر از مردم کشور را بهخودمشغول کرده و فراز و نشیبهایی را با خود به همراه دارد.
براساس آمار آموزش عالی تعداد ثبت نامکنندگان کنکور سال ۱۳۸۷ به یک میلیون و۳۳۰ هزار نفر رسیده است.
علاوه براین چندمیلیون دیگر هم که خانوادههای این داوطلبان هستند خواسته و ناخواسته درگیر این ماجرا میشوند. کنکور با وجود همه اضطراب و استرسهایی که به همراه دارد.
حائز ویژگی هاو شرایط خاصی است که بیتوجهی به آنها منجر به بروز نتایج نه چندان قابلقبول برای داوطلبان خواهد شد. شرکتکنندگان چنانچه ویژگیهای هر دوره از درسخواندن را بهخوبی بدانند و باکم و کیف آن آشنا شوند به نتایج بهتری دست خواهند یافت.
اگر نگاهی به تاریخ و مدت زمان باقی مانده به برگزاری این امتحان سرنوشت ساز بیندازیم بهخوبی درمییابیم که فرصت چندان زیادی باقی نمانده و باید برای این مدت کوتاه برنامهای دقیق داشته باشیم؛
به ویژه اینکه بسیاری از داوطلبان کنکور در تعطیلات نوروز به نتایج متفاوتی رسیدهاند که در برخی منجر به ناامیدی و دربرخی دیگر امیدواری را بیشتر کرده است.بهمنظور به دست آوردن اطلاعات بیشتر و دقیقتر درخصوص این موضوع و دستیابی به برنامهریزی دقیق برای این فاصله زمانی با دکتر مهدی نکویی – مشاورتحصیلی وکارشناس برنامهریزی کنکور- گفتوگویی انجام دادهایم که درپی میآید.
## دکتر نکویی! فرصت چندانی تا برگزاری کنکور باقی نمانده و دانش آموزان و داوطلبان کنکور دراین دوره دچار سردرگمی، ناامیدی و بیبرنامگی شده،یا به توانایی خود بیش از اندازه امیدوار میشوند. داوطلبان دراین دوره چه باید کنند؟
کنکورو آمادگی برای آن دارای ۳دوره طلایی است. تابستان، عید و یک ماه آخر. داوطلبانی که در حال حاضراین مطلب را میخوانند ۲دوره مهم را ازدست داده اندو باید برای دوره آخر برنامه دقیقی داشته باشند.
در این مرحله افراد با توجه به تلاشهایی که کردهاند به نتایج متفاوتی رسیدهاند؛ عدهای امیدوارهستند که قبول میشوند، گروهی خستهاند و گروهی هم فکر میکنند که قبول نمیشوند.
همه این گروهها در عین حال که درنوعی سردرگمی بسر میبرند. درکمال ناباوری درس خود را میخوانند. این عزیزان باید شرایطی را که درآن قرار گرفتهاند به درستی بشناسند و به توصیههای زیر عمل کنند:
حتی الامکان ازجمع جدا نشوند.
بهدنبال برنامههای عجیب و غریب و کارهای خاص نباشند.
دانش آموزانی که باید امتحانات پیش دانشگاهی را پشت سربگذارند، گمان نکنند که این امتحانات باعث عقب افتادن آنها از برنامهریزی درسی کنکور میشود، بهدلیل اینکه بخش عمدهای از سؤالات کنکور مربوط به دوره پیش دانشگاهی است.
داوطلبان درصورتی که قصد دارند برنامه مشخصی برای خود داشته باشند بایداین برنامه رامشخص کنند و درواقع بدانند که چه کاری میخواهند انجام دهند.نباید بهدنبال برنامههای خاص و عجیب و غریب باشند.
اولویت اول باید با برنامههای گروهی و جمعی باشدو داوطلبان باید برنامههای آموزش و پرورش را دنبال کنند بهدلیل اینکه یک روح کلی بر این برنامهها حاکم است.
نکته دیگر اینکه کورکورانه به سمت مقصد حرکت نکنند و سعی کنند اطلاعات لازم را درخصوص رشته و دانشگاهی که در نظر گرفتهاند به دست آورند و امکان قبولی در این رشته را نیز درنظر بگیرند.در واقع داوطلب تکلیف خود را روشن کند که آیا با شرایطی که دارد میتواند درتهران یا شهرستان، آزاد یا سراسری قبول شود وقبولی درهرکدام چه رتبههایی را نیاز داردو کدام درسها درآن رشته اهمیت بیشتری دارد.
بهعنوان مثال یک دانش آموزگروه علوم انسانی با معدل ۱۲ تا۱۴ که تا الان هم زیاد درس نخوانده و هدفش هم حقوق سراسری است، طبیعی است که نمیتواند تصور کند که در این رشته قبول بشود و فکر کردن به حقوق دانشگاه آزاد هدف منطقیتری است؛ ضمن اینکه توجه کردن به بنیه فکری در این مقطع اهمیت خاصی دارد.
## آیا میتوان دروس رااز نظر اهمیت رده بندی کرد و از طریق این رده بندی در فرصت باقیمانده توصیههایی برای داوطلبان داشت؟
بله، دروس مختلف در کنکور را میتوان اینگونه تقسیمبندی کرد. دروس سرنوشتساز، یعنی دروسی که میانگین بالایی دارند و همه داوطلبان به سؤالات آنها خوب پاسخ میدهند، مانند ادبیات و معارف دردروس عمومی، زیستشناسی و شیمی در رشته تجربی، شیمی در رشته ریاضی و روانشناسی و جامعه شناسی در رشته علوم انسانی را میتوان از دروس مهم و سرنوشت ساز نام برد.
اگر دانش آموز این دروس را خراب کند و درصد خوبی به دست نیاورد در رتبهای که بهدست میآورد بسیار تاثیر دارد و داوطلبان باید بدانند که چه به این دروس علاقه داشته باشند و چه علاقه نداشته باشند،باید این دروس را خوب بخوانند و حداقل ۵۰ درصد امتیاز را به دست آورند.
گروه دیگر دروس، درسهای رتبه ساز هستندکه بیشتر داوطلبان در این دروس درصدهای بالایی به دست نمیآورندو میانگین این دروس کمتر از ۱۰درصد وحتی گاهی اوقات منفی است.
این دروس، دردروس عمومی شامل عربی و زبان میشود که به دلایلی که در باره آنها توضیح میدهم عمدتا خراب میشود. درس عربی در پیش دانشگاهی تدریس نمیشودو درس سختی است ووضعیت مطلوبی در پاسخگویی نداردو درس زبان علاوه بر سخت بودن آخرین درس در امتحان عمومی است و دانش آموز بهدلیل عدم آشنایی وعدممدیریت به وقت در پاسخگویی وقت کم میآوردو اگر دانش آموزان میخواهند رتبه و تراز خوبی بیاورندباید این دروس را به خوبی پاسخ دهند.
دررشته ریاضی درس ریاضی و فیزیک، دررشته تجربی هم وضعیت به همین شکل است در رشته علوم انسانی هم بهدلیل زیاد بودن تعداد دروس، این دروس به ۲ گروه تقسیم میشود، دروس رتبه ساز یک که شامل تاریخ و جغرافی، ادبیات اختصاصی، فلسفه و منطق و اقتصاد است. گروه دوم شامل عربی اختصاصی و ریاضی است.
بدین ترتیب دانشآموز در برنامه درسی باید به گونهای عمل کند که ابتدادروس سرنوشت ساز را خوب پاسخ میدهد، حداقل ۵۰درصدو سپس دروس رتبه ساز را . همانطور که میدانید دروس رتبهساز، بیشتر نیازمند تست است و دروس سرنوشت ساز بیشتر جنبه خواندن وحفظ کردن دارد.
دانشآموزان در اینجا باید به این نکات دقت داشته باشند که وقتی به آنها گفته میشود که در دروسی بیشتر و در دروسی کمتر تمرین تست داشته باشند علت مشخصی دارد و باید رعایت این نکات را برای موفقیت بیشتر بکنند. اشتباه متداولی که بین داوطلبان وجود دارد این است که چون از عربی و زبان خوششان نمیآید، تست هم نمیزنندو چون ادبیات و معارف را راحتتر یاد می گیرند تست بیشتری هم میزنند.
اصل سوم این است که دانشآموزان حق حذف هیچ درسی را ندارند. برای اینکه هریک از دروس دارای هویت و ویژگی مشخص ضریب پیوستگی هستند و اگر یک درس بهطور کامل حذف شد این تعادل به هم میخورد.
برای همین دراین فرصت باقیمانده دانشآموزان سعی کنند درسهایی را که خیلی اشکال دارند حداقل ۲۰ درصد، تمرین و تست داشته باشند.
## یکی از سؤالاتی که در این روزها برای داوطلبان مطرح میشود، این است که روزانه چند ساعت درس بخوانند کافی است؛ هرچندکه نمیتوان نسخه واحدی برای همه پیچید
طبق اصول روانشناسی درس خواندن بیشتر از ۸ ساعت مفید نیست. مطالعات میدانی نشان میدهد که افراد موفق روزهای تعطیل بین ۱۰ تا ۱۴ ساعت و روزهایی که درمدرسه هستند بین ۶تا۸ ساعت مطالعه داشتهاند که بهنظر شاید تناقض داشته باشد ولی این طور نیست چون توصیههای روانشناسی برای شرایط عادی بیان شده نه موقعیتهای ویژه مثل زمان کنکور و امتحان کارشناسی ارشد و دکترا. روانشناسان و آنهایی که این توصیهها را میکنند خودشان نیز درآن زمان به همین شکل درس خواندهاند.
بهطورمثال دانشآموزی که درطول زندگیاش بهطور مداوم بیشتر از یک ساعت درس نخوانده نمیتواند ۱۴ ساعت درس بخواند. پس بهتراست بهطور تدریجی خود را به این عدد و رقم نزدیک کند. البته این زمان برای روزها و ماههای آخر است. اگر افرادی از تابستان اینگونه فعالیت کرده باشد الان کاملا خسته و بیرمق شده و توانی برای ادامه مسیر ندارند.اما از ساعت درسی مهمتر کیفیت و نتیجه مطالعه است. اگر فردی میتوانددرساعات کمتر نتیجه بهتری بگیرد دیگرساعت ملاک نیست.
## این نتیجه بهتر را چگونه میتوان تشخیص داد؟
در این مقطع تنها ملاک نتیجه کنکورهای آزمایشی است وگفتهها و احساسات افراد نمیتواند ملاک باشدو متغیرهای کیفی بایدبه متغیرهای کمی و متغیرهای قابل اندازه گیری تبدیل شودو حرف و ادعای دانشآموز نمیتواند ملاک باشد و به قول قدیمیها گوشتی که میخورندباید دنبه داشته باشد.
ر این دوره خیلی وقتها با افزایش ساعت درسی نتیجه بهتر نمیشودو خیلی وقتها دانش آموز دچار افت میشود. بنابراین باید بهدنبال یافتن نقطه کور بود و روشهای درسخواندن و تست زدن را تغییرداد.
بسیاری از خانوادهها و بچهها تمام تفریحات را کنار میگذارند و فقط درس را درنظر میگیرند. نه مهمانی نه مسافرت، نه موسیقی، نه ورزش و نه هیچ کاردیگری نمیکنند و دچارخستگی ذهنی میشوندو میزان بازدهی کاهش پیدا میکند.در بسیاری از موارد بااضافه شدن یک نوبت استخر درهفته ویک روز کوهپیمایی و مواردی از این دست نتیجه کاملا دگرگون میشود.
در این مقطع فشار کار زیاد است و باید فرد هدفهای مختلفی را درنظر داشته باشد و اگر شرایط ورود به دانشگاه سراسری را پیدا نکرد به گزینههای دیگرنیز فکر کند و اعتماد به نفس خود را از دست نداده و اعتماد به نفس ازدست رفته راپیدا کند و در واقع افراددراین شرایط باید بهدنبال مشاوره و روشهای استفاده از آن باشند.
اصل بعدی رعایت بودجه بندی سؤالات کنکوراست. بررسیهای آماری نشان میدهد کنکور هم مانند همه امتحانات از جمله امتحانات نهایی دارای سرفصل و بارمبندی است که به آن بودجهبندی گفته میشود. رعایت تعداد سؤالات در هر کتاب در روند مطالعه بسیار مهم است.
بهعنوان مثال از یک مبحث که بسیار سخت است یک سؤال ولی از یک مبحث متوسط که به راحتی قابل جمع بندی است بین ۴ تا ۵ سؤال میآید. برای همین به داوطلبان توصیه میکنیم که مثل نابغهها امتحان کنکور بدهند. کاری که نابغهها میکنند این است که درست تشخیص میدهند و درست پیگیری میکنند.
## دکتر نکویی! گاهی داوطلبان، حتی آنهایی که خوب هم درس میخوانند میگویند چرا آنقدر که درس میخوانیم نتیجه نمیگیریم، و یا چرا به اندازه کافی پیشرفت نمیکنیم مدتی است درصد ترازمان ثابت مانده یا حتی پایین آمده است علت چیست؟
یکی از شگفتیهای ۳ ماهه آخر این است که داوطلب با توجه به تلاش زیاد نتیجه نمیگیرد. نکته مشترک بین همه این دوستان این است که خودشان را باور ندارند. این که این دوستان چه کاری باید انجام دهند که بهخودباوری برسند اگر بگوییم درس بخوانید حتما پیشرفت میکنید و موفق میشوید یا اینکه هیچ عملی بدون جواب نمیماند پیش خود فرض میکنند که اینها فقط دلداریهای دوستانه معلم و مشاور و پدرو مادر است که از سرخیرخواهی به فرزندان و دانشآموزان میدهند و عمدتا این صحبتها را باتردید گوش میکنند و باور نمیکنند.
اما راه حل بهتری هم هست که خود فرد باید مطمئن شود که درحال پیشرفت است. برای همین بعد از هر نوبت درس خواندن و سرکلاس حاضر شدن باید از خودشان ۲ سؤال بپرسند.اول اینکه موضوعاتی راکه قبلا بلد بودم آیاالان تثبیت شد و خیالم راحت شد و دیگر اینکه آیا مطالب جدیدی را یاد گرفتم. مشخص است که پاسخ اول از دومی مهمتر است؛ یعنی آموخته هایش تثبیت شده باشد از یادگیری مباحث جدید مهمتر است.
وقتی دانشآموز از این به بعداینگونه به دروس خود نگاه کند- نه به درصد و ترازی که به دست میآورد – با آرامش بیشتری حرکت میکند و ساعت درسی خود را حفظ و افزایش میدهد.
## دانشآموزانی با معدل پایین، متوسط و بالا درکنکورهای آزمایشی شرکت میکند و رتبه ۴ یا ۵ هزار یا حتی ۷ هزار میگیرند در فرصت باقیمانده بایدچگونه عمل کنند؟
مهم این است که دراین ۳ ماهه آخر که تقریبا همه خسته و بریده اندچه کسی با انرژی بیشتری میتواندتا انتهای مسیر را بدود. کنکور مثل یک مسابقه دوی استقامت است اگر کنکور به جای یک باردرده مرحله اجرا شود و هرمرحله یک درس باشد تمام داوطلبان یا بیشتر آنها نتایج بسیار شگفتانگیزی به دست میآورند مانند دوی۱۰۰متر، زمان کم، مسیرکم و انگیزه بالاست و همه به خوبی میدوند.
ولی در دوی استقامت کار بسیار سختتر است و خیلی از وقتها کسی که در دویاستقامت جزو نفرات آخر بوده آرام آرام از بقیه جلو میزند و درکمال ناباوری مسابقه را تمام کرده و حائز رتبه میشود. (مثال معروف خرگوش و لاک پشت.)
برای همین داوطلبان دقت کنند که اگر میتوانند درس و لذت آن را کناربگذارند و بروند سراغ زندگی عادی و این سؤال را از خود بپرسندکه آیا میرسیم یانه؟و اگر جوابشان خیر است از ادامه مسابقه صرفنظر کنند ولی ۹۹ درصدمواقع میدانند که قبول نمیشوندولی باز درس میخوانند. دلشان نمیآید که آن را رهاکنند و نوعی خوددرگیری ووجدان درد را باخود حمل میکنند. به همین دلیل چون داوطلبان دلشان نمیآید که درس را رها کنند و هنوز کورسویی ته دلشان روشن است، برای همین باید این نقطه را پررنگ کنند و با تمام قوا به سمت مقصد بدوند.
نکته دیگر اینکه بعد از اتمام زمان مسابقه یک ماه فرصت دارند که با خودشان کنار بیایندکه چه نتیجهای میگیرندو با این نتیجه در چه رشتهای قبول میشوند یا حتی برای سال بعد چه کاری میخواهند انجام بدهند؟ الان فرصت فکرکردن به این چیزها نیست.
اگر شما تلاش خودرا بکنیدو به جای رتبه ۴۰ هزار رتبه ۴ هزار را بیاوریدو به رشتههای مورد نظرتان که پزشکی یا حقوق است بروید، میگویید که میخواهم رتبه ۴ هزار را به زیر هزار تبدیل کنم، پس باید بدهیهایتان را کم کنید تا نتیجه سال بعد هم بهتر شود.
شما باید ببینید که از شما چه میخواهند و آن کاررا انجام دهید، نه اینکه شما چه چیزی را دوست دارید؛ درست مثل نابغهها.